طلایه دار

روزی مردی ثروتمند با اتومبیل جدید و گران قیمتش با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت. ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، پسر بچه ای تکه سنگی به سمت او پرتاب کرد. تکه سنگ به اتومبیل او برخورد کرد. مرد ترمز کرد و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه دیده است. به طرف پسرک رفت و او را به باد سرزنش گرفت. پسرک گریان و با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو ، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخ دار به زمین افتاده بود جلب کند. پسرک گفت: اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آنجا عبور می کند. برادر بزرگم از روی صندلی چرخ دارش به زمین افتاده و من برای بلند کردنش به اندازه کافی توان ندارم. برای اینکه شما را متوقف کنم ناچار شدم از تکه سنگ استفاده کنم. مرد بسیار متاثر شد و از پسرک عذر خواهی کرد. برادر او را بلند کرد و روی صندلی نشاند و سوار اتومبیل خود شد و به آرامی به راهش ادامه داد.

در جاده زندگی آنچنان با سرعت و بی توجه به دیگران حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما تکه سنگ به سویتان پرتاب کنند.  

منبع:بهشت یا جهنم

انتخاب با شماست

مسعود لعلی

یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:تکه سنگ,مرد ثروتمند,صندلی چرخ دار, :: 12:6 :: نويسنده : قطره از دریا

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد

درباره وبلاگ

سلام و خیرمقدم به شما روز،ساعت،دقیقه و ثانیه هاتون آسمانی و طلایی.به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم با مطالب وبلاگم این لحظاتی رو که مهمان من هستید بتوانم با جرعه ای انرژی مثبت و آرامش از نگاه های مهربانتان پذیرایی کنم با احترام
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 26
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 551
بازدید ماه : 734
بازدید کل : 209302
تعداد مطالب : 188
تعداد نظرات : 54
تعداد آنلاین : 1

مرجع کد اهنگ


کد متحرک کردن عنوان وب